UX کار همه فن حریف را بشناسیم! یک UX کار همه فن حریف چه خصوصیاتی دارد؟

UX کار همه فن حریف را بشناسیم! یک UX کار همه فن حریف چه خصوصیاتی دارد؟
آکادمی آی تی
آکادمی آی تی
dots

UX کار همه فن حریف را بشناسیم! یک UX کار همه فن حریف چه خصوصیاتی دارد؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه 5 دقیقه

تابلوهای کار با تکنولوژی بالا، نمایشگر “full stack developer” یعنی توسعه دهنده همه فن حریف هستند. امروزه موقعیت رسمی طراحان UX نیازمند تخصص بالا می باشد.

دپارتمان ‌ها: آموزش طراحی سایت
1398/08/01
3,489 بازدید

معنی این کلمه دلالت بر این داره که چقدر کسانی که full stack developer اند با کسانی که معمولی اند در بین همکاران شما متفاوت اند. توسعه دهنده ای که در همه ی لایه های توسعه علم داره و برای هر لایه قادر است که راه حلی رو ارائه بده. این به این معنیه که یک توسعه دهنده همه جانبه از توسعه دادن، زیر ساخت، جنبه های خاص طراحی، ارتباط کاربری و حتی پروسه بازاریابی برای موفق شدن مطلع است. آن ها کسانی هستند که میدونن چطوری مثلا دارایی که Photoshop رو استخراج کنن.

مشابها، رشته ی تجربه کاربری درست به مدتی در دور و اطراف ما وجود داشته که که فقط بعضی متخصصین پیگیر آن باشند. آن هایی که قادر به تولید راه حل کلی برای رشته های متنوع که مربوط به تجربه کاربری اند را دارد. اونا میتونن راه حل هایی ارائه بدن که بتونن از کپی رایت، طراحی و فهمیدن کدها و... رو بفهمن.

بنابراین، چه کسی UX کار همه فن حریفه؟ و مهم تر از اون، آیا شما خودتون رو کسی از اونا می دونین؟

بعد هر قسمت شما میتونین درک کنین که آیا شما قادر به انجام این موارد هستید یا نه و در آخر که مقاله ی ما رو خوندین، می تونین بفهمین که آیا یک UX کار حرفه ای هستید یا نه؟

 

نیاز های UX کار همه فن حریف

موقعیت رسمی طراحان UX اینه که با این مسئله که تخصص های بیشتری داشته باشن همیشه در زد و خورد اند و همین طوری ادامه پیدا خواهد کرد.

ما عادت داشتیم که همیشه به توصیف کردن و مشورت کردن با طرح های اولیه می پرداختیم ولی حالا لازمه یه سری کار عملی با محصولمون انجام بدیم تا میزان موفقیت اونو بسنجیم.

تجربه ی کاربری راه حل های تکنولوژیکی تنها به استفاده از محصول ختم نمی شوند. ارائه کردن محصول با یک حضور آنلاین (وب سایت) و محتوای اون که کاربر مورد نظر باهاش رو به رو میشه و با اینکه اپلیکیشن دانلود شده یا محصول خریداری شده به پایان می یابد.

تا به حال کسانی که در زمینه ی تجربه ی کاربری کار می کردن خیلی کار یکنواختی داشتن. طراحی تجربه کاربری، به کاربردن یه سری راهنمایی ها و طراح های اولیه ای نیاز داره تا نشون بده که چجوری می خواد از محصول یا اپلیکیشن استفاده بشه و چطور قراره کار کنن و خب چه کاربردهایی هم باید داشته باشن.

امروزه (بر اساس تجربیات شخصی من و مشورت با همکاران) همیشه کافی نیست. خیلی از UXکاران کار خودشون رو تنها طراحی چیزی که گفتم نمیبینن که فقط یه سری تحقیقات انجام بدن.

در عوض، اون ها از خیلی از رشته های مرتبط هم کمک می گیرند. اونایی که در این کار موفق اند رو میشه گفت "همه فن حریف UX". برای یک توسعه دهنده خوب بودن لازمه که یه چیزایی بیشتر از کد زدن بلد باشی. در UX هم به همین ترتیبه. می تونین بیشتر در استارت آپ ها ببینین. جایی که از ابتدای کار شروع میکنین یک سری خصوصیات و رفتار هارو توصیف می کنین و نمونه ی اولیه و همینطور طراحی UI اون رو ارائه میدین و تا حتی مدیریت محصول هم پیش میرین (در حقیقت شما می تونین خودتون رو در اون لحظه در هر عنوانی ببینین و دارین جای هر چیزی هم کار میکنین).

 

طراحی رابط (در واقعیت)

بدیهی است که یک طراح UX خوب باید در زمینه UI دارای پیش زمینه ای حرفه ای می باشد. یک نیاز حیاتی وجود داره تا بفهمیم که یک طراحی ظرفیت داره به چی برسه. چه محدودیت هایی داره و بهترین راه برای ارائه محصول (در حالت کلی) چیه. چشم انداز طراحی تفاوت ایجاد میکنه و درهایی به سمتی که محصول ما به نحو احسن تکامل پیدا کنه رو باز می کنه!

از این رو است که می بینیم در بسیاری موارد طراحی UI با تجربه کاربری مورد بحث قرار می گیره و حتی صاحب کاران هم خیلی وقتا نمیتونن این 2 رو از هم جدا کنن. طراحی کاربری و تجربه کاربری یکی به نظر می آیند ولی از 2 دنیای متفاوت اند. خیلی راحته که اونارو اشتباه بگیری و اغلب به هم مربوطن و در جامعه همزمان مشهور شدن.

برای خودتون ، UX کاران و طراحان را مشخص کنید که در کدوم بهترین! من خیلی راجع به اینکه استعداد بعدی که باید روش کار بشه در توسعه دهنده بودن همه فن حریف چیه ولی شما باید از اینکه کجا یه کم ضعف دارین مطلع باشین و همین طور موفقیت پروژه رو در صدر قرار بدین. وسوسه انگیزه که بخوایم ببینیم چقدر از UI و UX سر در میارین ولی اگر چیزی نمیدونین در کنار کسی که بلدن اونارو فرا بگیرین.

به شخصه من هر دو رو به طور کلی دیدم. تجربه کاربری شامل هم کاربرد و هم پدیداری میشه و خب آدرس دادن ارتباطات این 2 به هم. آشکار است که یکی به دیگری وابسته است. کسی که بتونه تجربه هاش رو به یه چیز دیدنی تبدیل کنه خیلی تو این رشته کم است.

اگه شما هر دو رو طراحی می کنین، هم تجربه و هم رابط رو، شما شروع خوبی دارین و میتونین UI رو فعلا داشته باشین.

طراحی رابط (در واقعیت)

 

Gamification

یک رشته ای می باشد که به حجم زیادی در سال های اخیر رشد کرده است. در بطن کلام یک ایده ای است بر اساس اینکه المان های بر اساس بازی ها رو به سیستم اضافه کنیم تا تمایل کاربران به عمل کردن و واکنش نشون دادن رو بالا ببریم. این المان چیز هایی مثل پاداش ها، رقابت ها، رده بندی ها، اضافه کردن ظرفیت های جدید و کارهای بیشتر و همین طور بالا بردن تجربه و... .

توجه: بعضی از سیستم ها قادر نیستند که این سیستم Gamification روشون اعمال بشه و وقتی شما میخواین پاتون رو برای gamifiy کردن سیستم عقب بذارین به این معنی است که تجربه کافی برای نه گفتن به این سیستم را دارین.

اگر واقعا gamification نیاز باشه باید در بطن محصول (دی ان ای محصول) باشه و خب قابل جدا کردن از سیستم هم نباشه. از یه طرفی هم یکی از دلایل اصلیه که محصول شما در مقابل رقیب انتخاب بشه. نمیشه گفت که به عنوان یک قسمت جداگونه ایه که در قسمتی از سیستم وجود داره بلکه در ذات سیستم است.

این آشکار است که gamification تاثیر می ذاره و از تجربه تاثیر می گیره. پس یک UX کار حداقل باید به صورت gamified شده فکر کنه. یه ایده ای که ممکنه برای کمپانی A بتونه کار کنه در حقیقت باعث تمسخر کاربران کمپانی B بشه. من به این باورم که این رشته ی کار خیلی مهمه برای همین هم از کاربرانتون بپرسین که آیا قبلا این کار رو کردن یا نه.

Gamfided کردن محصولات یک سازمان، از ابتدا تا انتها؟ کلمه C رو داشته باشین!

Gamification

 

همراه با توسعه

من به این با دقت نزدیک میشم، از اونجایی که انتظار میره خیلی از خوانندگان الان ابروهاشون بالا رفته! "یک طراح نیازی به کد زدن نداره" یک جمله ای است که گرایش دارم که قبولش کنم (هر عضوی از سازمان باید از موقعیتی که دارن آگاه باشند و با سخت کار کردن و ظرفیت هاشون بهش برسن) ولی خب یه اطلاعات پایه ای از اینکه چطور انجام بدم!؟ یا اینکه بدونه که چه ظرفیت هایی داره زندگی رو خیلی اسون تر میکنه.

برای مثال ، برای اینکه یه حرکتی رو این طوری توصیف کنیم که خب اول اینو دوست داشته باش بعد اون رو میشه با انیمیشن و افکت های خاصی مثل slideInDown با یک افکت راحت مثل easeInOutElastic استفاده کرد. یک زبان مشترکی که با اینکه خیلی هم پایه ای است محصول رو به یه محصول بهتر تبدیل میکنه.

اگر شما عادت داشتین که به توسعه دهندگان به زبون خودشون آدرس بدین O رو اضافه کنین.

همراه با توسعه

 

تنظیم تن

یک UX کار همه فن حریف احتیاج داره تا قادر باشه تا فرضیات برنامه را رو به جلو انتقال بده، به طور نسبی موضوع بعدی اینه که تن محصول را مشخص کنیم. مفروض است که معنی تجربه تا قسمتی به این معنی است که یک پیغامی رو برسونه.

بعضی از UX کاران نه فقط این رو که چطوری با توسعه دهندگان و طراحان همکاری کنند رو بلد نیستند بلکه با محتوا نویسان و کپی کنندگان و مدیران محصول هم سروکار دارند. در کمپانی های بزرگتر، من این رو که نیازهای حرفه ای ها در موقعیت های کلیدی رو نادیده گرفتن رو پیشنهاد نمی کنم، ولی این رو نصیحت می کنم که اگر کلمه ای درباره ی محصول گقته شد، ازونا UX کاران بپرسین تا استحکام قدمتون رو بررسی کنن تا هیچ فاصله ی غیر حرفه ای به میان نیاد.

آیا تا به حال در رابطه با تن محصول حرف زدن؟ کلمه R برای شماست!

 

بازی با دیگران

یک UX کار همه فن حریف این قابلیت رو داره که بصیرت های خودشو در اختیار ادم های دیگه ای که دارن رو همین پروژه ها کار می کنن بذاره. بعضی اوقات در برهه زمانی پروژه احتیاج است که کسی رو از بیرون استخدام کنین و با بسیاری از استعدادهای بیرون کمپانی به همکاری بشینین. اینجا هم همینه.

در مسیری که طراحان با تجربه بخوان خودشون رو همه فن حریف بدونن اونا باید یه سری حرفه های غیر این ها رو تو زمان خیلی کوتاهی پایه هاش رو یاد بگیرن تا بتونن حرفه ای تر ارتباط برقرار کنن. اونا ممکنه خودشون رو در حالی ببینن که دارن ایده هاشون رو به گروه بزرگی از مردم توضیح میدن برای اینکه جنبه های مختلف محصول رو دریابند  با این هدف که به اهداف محصول در کمترین زمان و بهترین راه ممکن برسن. در نهایت طراح اونو به نحو احسن انجام میده. تصویرگر هم به طبع تمام انتظارات رو برآورده میکنه کمپین مدیریت هم به بهترین راه کارشون رو انجام میدن و همه ی قسمت ها بینش یکسانی رو دنبال میکنن که با استاندارد یکسان جلو میره.

اگر شانس اینو که با گروه های حرفه ای خارج از کمپانی کار کردن رو داشتین حرف N مال شماست.

 

راه کمیاب بودن طراح UX ( درجه 1 بودن)

جوری که من می بنیم اینه که طراحی UX کمیاب باید یه طوری باشه که دانا باشه و اینکه ازینکه به مسیر های دیگه و متنوع فکر کنه مردد نباشه.
معلومه که فکر کردن به سبکی که همیشه فکر نمیکنی یکی از شعار های مهمه که باید تو ذهنت باشه. سعی کن کاری رو انجام بدی که تاحالا انجام ندادی ولی سعی نکن هر دفعه یه چیز جدید اختراع کنی یعنی سعی نکن که یه تلاش عظیمی رو بکنی و خیلی وقت بذاری تا چیزی درست کنی که کاربر نیاز باشه تحقیق کنه تا بفهمه و خب از یه چیز جدیدم استفاده نکن که قبلا اون آزمایش نکردی. معمولا شما یه چیز خلاقانه در همین پروسه کشف میکنین و در هر مورد شما یه کم از قبل باهوش تر شدین.
بنابراین اگر UX کار شما UI کار هم می باشد اونا میتونن در gamify کردن محصول مشورت کنن و میتونن این حس رو با وب سایت کمپانی انتقال بدن، استفاده از بهترین تن را در اولویت همه ی پروسه قرار بدن و ازینکه به توسعه دهندگان به زبان خودشون آدرس بدن نخواهند ترسید! تبریک میگم حالا سازمان دهی شما منحصر به فرد است. آن ها میتونن یه چیز مختصر و بهینه که با تجربه اونا آمیخته شده ارائه بدن.

من به این مسئله که هر چی اینجا گفتم رسیدن بهش آسون نیست، واقف ام  ولی این رو هم میدونم که UX کاری که حرفه ای باشه خودشو بین این خط ها شناسایی میکنه.
اگر ما به حالت فعلی هرچیزی نگاهی کنیم، طراحان UX کاراکترهای کلیدی سازمان در کار روی یک محصول جدید اند. همیشه احساس به تحقیق و همین طور داشتن مدیر محصولی که بین راه حل های متنوع میانجی گری کنه هست. البته خب همه سازمان ها هم به یه UX کار حرفه ای نیازی نداره ولی خب اگر شما چیزایی که بالا گفتم رو دارین، می تونین خودتون جزو اون دسته ی نادری که بالا گفتم حساب کنین.
 
برای اونایی که حروفی که در بالا گفتم رو برای خودشون نگه داشتن می تونن ببینن که UNICORN ساخته شده! تبریک میگم! شما از دسته طراحان UX نادر هستید!